بازی های المپیک ریو بهانه ای است تا چند موضوع مهم که می تواند از شمول آسیب های فراگیر جامعه ی امروز ایران باشد را مورد واکاوی قرار دهیم. فارغ از اینکه فعالیت های فرهنگی و ورزشی یکی از موثرترین شیوه های پیشگیری از بسیاری آسیب های اجتماعی است و این امر نیز بر کسی پوشیده نیست؛ اما بررسی دسترسی به امکانات و آموزش های مختلف ورزشی در سنین جوانی و نوجوانی در نقاط مختلف تهران و دیگر مناطق کشور، نشان می دهد که نه تنها این امکانات و زمینه های ایجاد آن به صورت برابر توزیع نشده است؛ بلکه بهره گیری از همین امکانات موجود میان یک فرد با فرد دیگر و یک خانواده با خانواده ی دیگر، در یک نقطه جغرافیایی نسبت به نقطه ی دیگر بسیار متفاوت است. بی تردید نمایندگان فعلی ورزشی ما در المپیک ریو از اقشار مختلف جامعه هستند و شکی نیست که برای رسیدن به این جایگاه از مراحل و گاه موانع رقابتی متعدد و متفاوتی نیز عبور کرده اند؛ اما تا چه میزان می توان مطمئن بود که ایران هم اکنون با تمام توان و ظرفیت خود در این صحنه جهانی شرکت کرده است؟ چند درصد از ظرفیت های جهانی رشته های ورزشی موجود در المپیک مورد ارزیابی تیمی و نفری قرار گرفته است؟ در رشته های موجود در المپیک چند درصد از افراد واجد شرایط فعال در عرصه های ورزشی به صورت عادلانه مورد ارزیابی قرار گرفته اند؟ چقدر از جوانان و نوجوانان ما به دلایل خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و ... به طور کلی از تست زدن خود در این عرصه و راه یابی به سطوح پایه بازمی مانند و هرگز وارد حوزه ای که استعداد و علاقه لازم را دارند؛ نمی شوند؟ چقدر از این بازماندن ها به سیستم غلط آموزش و پرورش در تایم های ورزش و فوق برنامه باز می گردد؟ و دهها سوال دیگری که بی شک پاسخی دست¬کم از نظر آماری برای آن وجود ندارد. از این هم که بگذریم به یک بحث اساسی اجتماعی که در جامعه ی ما روند رو به رشد در همه ی زمینه ها و سطوح دارد مواجه می شویم و آن هم بررسی و تامل در این اصل است که در راه رسیدن جوانان به مراحل بالای ورزشی تا چه حد عنصر «تبعیض» نقش دارد؟ این تبعیض می تواند به واسطه ی کمبود یا نبود یکی از شاخص های ذکر شده باشد و یا مستقیما به اعمال سلیقه های شخصی در انتخاب ها بازگردد. صرف نظر از شایستگی جوانان حاضر در المپیک، باید در نظر داشت که یکی از بزرگترین عوامل گسترش آسیب های اجتماعی، ناشی از سرخوردگی هایی است که عواقب آن به صورت آسیب های بزرگ اجتماعی و افسردگی های ناشی از آن بروز می کند. رشد و بالندگی هر جامعه نیز به طور مستقیم به تربیت بهترین استعدادها و گزینش بهترین گزینه ها در عرصه های مختلف مرتبط است؛ از این روی چه برای بازدهی بالاتر و چه برای پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی، ضرورت دارد که در ساختار گزینش های جامعه، بازنگری علمی و جامعی انجام گیرد.
مهرنوش دژم