مصطفی راستینه
هر اجتماع انساني، فرهنگ خاصي دارد که ميتوان آنها را از يکديگر تميز داد. بدين معني فرهنگ به مفهوم شيوه فکري، اعتقادي و روشهاي زندگي اعضاي يک گروه از مردم است؛ يعني ابزارهايي که ميسازند و سبکي که مبتني بر آن کارها را به انجام ميرسانند. با اين تعبير هر اثر، رسم و انديشه اي و هر شيوه ي بيان و رفتاري که به جامعه مربوط باشد، جز فرهنگ است.
فرهنگ راه و روش زندگي است که افراد يک جامعه همه با هم آن را فرا گرفته اند و در پيروي از آن سهيم و شريک اند. اين راه و روش از جمع و ارتباط، ابزار، فنون، نهادهاي اجتماعي، نگرشها، آموزشها، باورها، انگيزه ها و ارزشهاي مورد قبول مردم حاصل گرديده است.
تفاوت بين جامعه و فرهنگ در اين است که جامعه يعني مردم و فرهنگ يعني رفتار مردم. اگر جامعه اي ميخواهد باقي بماند، بايد به طور کلي نفع شخصي اعضاي خود را در مقابل تقاضاي جامعه متعادل سازد. خرده فرهنگ به شيوه زندگي گروهي از مردم ميگويند که در درون يک فرهنگ بزرگتر قرار دارند. در واقع خرده فرهنگ شامل روشها، بينشها، ارزشها و شيوه هاي رفتار است که درگروه هاي کوچک از يک جامعه جريان دارد و موجب تفاوتهاي فکري و رفتاري آنها با يکديگر ميشود. بايد فراگرفت که فرهنگ آموختني است، فرهنگ وسيله اي براي کنترل اجتماع در راستای پیشگیری از آسیبهای موجود هر جامعه است و افراد يک جامعه را قادر به پيش بيني رفتار يکديگر ميکند. فرهنگ پديده اي پويا، انتقال پذير و پايدار است که با آموزش و پرورش صحیح بوجود خواهد آمد.
به اعتقاد اکثر کارشناسان حوزه جامعه شناسي و روان شناسي، فقر مادر انواع آسيبها است. فقر يک سازه اجتماعي و پديده اي جامعه زاد است. به عنوان يک سازه اجتماعي، فقر مشخص کننده سرنوشت کاري و زندگي اجتماعي انسان است. یکی از مخرب ترین انواع فقر، فقر فرهنگی جامعه است که به واسطه ضعف مدیران آموزشی و پرورشی در تمام رده های سنی حاصل می شود. متاسفانه وجود انسان های کوچک بر سر کارهای بزرگ (سپردن امور مهم و حیاتی جامعه به دست افراد نالایق و ناکارآمد) باعث شده تا جامعه ی ایرانی اسلامی ما که خود تاثیر گذار و تغییر دهنده فرهنگ دنیا بوده، خود دچار تزلزل و بی فرهنگی شده است. ساختار غلطی که مدیران ما با بی تخصصی و ناکارآمدی خود آن را پایه ریزی کرده اند، باید ساختار شکنی شود. ما به پیروی از دستورات مقام معظم رهبری و به عنوان سربازان این سرزمین کهن، در راستای دل نگرانی های مقام معظم رهبری وارد این کارزار شدیم.
در بررسي مربوط به نابرابري اجتماعي ميتوان ادعا نمود که فقر، پديده اي جهاني است. نابرابري اجتماعي در همه دوره هاي تاريخي و همه جوامع ديده شده است، بنابراين تنها در يک ناحيه جغرافيايي، يا در یک فرهنگ خاص و يا در ساختار اقتصادي و سياسي خاصی وجود ندارد.
اين نابرابري اجتماعی خود سبب بوجود آمدن شرايط مساعد اقتصادي و اجتماعي براي یک طبقه و شرايط نامساعد براي طبقات ديگر ميگردد. تعداد اندکي از شهروندان يک جامعه به موقعيت هاي مساعد اقتصادي، سياسي و اجتماعي نائل مي آيند که اين امر داراي بازتاب هاي منفي براي آن جامعه است.
يکي از اين بازتاب های منفی، نبودن عدالت اجتماعي و گسترش فقر در جامعه است که همگام با افزايش بيکاري و تورم پديدار ميشود. در اين راستا جرم و جنايت، آسيبهاي اجتماعي و از هم پاشيدن خانواده نيز بي ارتباط با آن نمي باشد.
با توجه به اهمیت نقش فرهنگ و آموزش در جامعه، بنياد پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي به عنوان نهادي تخصصي در اين حوزه وارد عمل شده و با تمرکز بر آسيبهای اجتماعي که امروزه جامعه ي ايران را نشانه رفته و اقشار مختلف اجتماع را تحت تاثير قرار داده است؛ فعاليت خود را با تکيه بر آموزشهاي اجتماعي، شهروندي و پژوهشي آغاز و رسالت خود را بر مقوله فرهنگ و آموزش متمرکز نموده است تا با حمايت و همکاري تمامي سازمانها و ارگانها به اين مهم جامه عمل بپوشاند. بنياد پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي در اين راستا و در جهت تحقق اهداف خود، دست سازمانها، ادارات و نهادهاي دولتي و غير دولتي، اساتيد و پژوهشگران حوزه هاي مربوطه و کليه ي فعالان اجتماعي و علاقمندان را جهت همکاري مي فشارد.